موآیی چیست؟
درهم برهم
اینجا همه چیز در همه!!!

سر این پیکره‎ها بسیار بزرگ است به گونه‎ای که سه پنجم اندازه‎ی کل بدن را سر آن‎ها تشکیل مي‎دهد. اولین بار که اروپایی‎ها از جزایر پلینزی دیدن کردند، این پیکره‎ها همه در کنار هم بودند اما بعدها به دلایل گوناگونی که در پرده‎ی ابهام است، به مکان‎های دیگری انتقال داده شدند. انتقال پیکره‎ها همواره به عنوان یک پدیده‎ی خارق‎العاده، عجیب و کاری برجسته مورد توجه قرار گرفت است، زیرا جابه جایی این پیکره‎ها غول آسا کار آسانی نبوده و نیست. بلندترین موآیی که پاروآ نام دارد، ده متر ارتفاع و هفتاد و پنج تن وزن دارد و سنگین‎ترین موآیی شناخته شده، کوتاه تر بوده و در حالت خمیده است که هشتاد و شش تن وزن دارد و یکی دیگر از موآیی‎ها که نیمه کاره رها شده است، اگر به پایان مي‎رسید، حدود بیست و یک متر ارتفاع و دویست هفتاد تن وزن داشت.
این پیکره‎ها در سطحی هموار تراشیده شده و شکل تمام آن‎ها حالتی از غرور مبهم و رمز آلود را به ذهن بیننده متبادر مي‎کند. سرهای بسیار بزرگي که نمایان گر عقاید مذهبی پلینزی‎ها در آن روزگاران بوده است. ویژگی دیگر این پیکره‎ها علاوه بر سرهای بزرگ، ابروان بسیار پهن، بینی‎های بلند با سوراخ‎های بزرگ، لبانی جلو آمده و باریک و گوش‎هایی دراز است. فک بر روی گردن‎های کوتاه قرار دارد و گاها˝ بسیار ماهرانه بر سنگ تراشیده شده است. بازوها به دلایل مذهبی به شکل باز کنده کاری شده و در درجات مختلف نسبت به بدن قرار دارند. دست‎ها و انگشتان کمی باریک و دراز است و به سمت ناف آویزان شده‎اند. البته بر خلاف قسمت جلو پیکره‎ها، جزئیات آناتومی پشت مجسمه چندان در خور توجه نیست.
گر چه پیکره‎های موآیی، مجسمه‎هایی کامل از بدن انسان است اما گاهی فقط از این پیکره‎ها در قالب سر یاد مي‎شود. شاید دلیل این امر آن باشد که اندازه‎ی سرهای هر مجسمه با دیگری کاملا متفاوت و بسیار بزرگ است و شاید هم به دلیل عکسی است که تا دهه‎ی 1950 گرفته شده و نشان مي‎دهد که موآیی تا شانه در شن دفن شده است. البته بعدها تنه و چند سر از زیر خاک بیرون کشیده شده و بدنشان قابل روئیت است اما بر روی بدن پیکره‎ها نشانه‎هایی از فرسایش دیده مي‎شود.
پنجاه و سه پیکره از مجموع 887پیکره موآیی از جنس تاف، نوعی خاکستر فشرده شده آتش فشانی است و سیزده پیکره دیگر از سنگ چخماق درست شده و بیست و دو پیکره هم از جنس سنگ خارا و هفده پیکره از جنس سنگ‎های معدنی ظریف و شکننده تراشیده شده‎اند.
چشم‎ها
در سال 1979 گروهی از باستان شناسان طی تحقیقات خود دریافتند که حفره‎های عمیق چشم روی صورت به این علت طراحی شده که چشم‎های مرجانی را که به رنگ سیاه و یا قرمز است، محافظت کنند. این کشف با جمع آوری نمونه‎های خرد شده مرجان‎ها که در نقاط مختلف جزیره پراکنده بودند، به‎دست آمد. این طور تصور مي‎شود که موآیی‎هایی که دارای چشم مرجانی قرمز هستند احتمالا به منطقه آهوس تعلق دارند و شاید به همین علت است که به آنجا منتقل شدند! رنگ قرمز چشم نشانگر اعتقادات خاص مردم آن زمان است که البته بعد از پدیدار شدن آئین‎های جدید این اعتقادات رو به نابودی نهاده‎اند. علاوه بر این، حداقل چند پیکره موآیی تا سال 1868 به دست ساکنان اصلی جزیره به رنگ خرمایی مایل به قرمز و سفید رنگ شده است.
یقینا مجسمه‎های موآیی توسط هنرمندان چیره دستی از قبایل جزایر پلینزی طراحی شده است که نشان از هنر و تمدن مردمان آن سرزمین و هوش و زکاوت آن‎ها دارد.
انتقال پیکره‎ها
تا سال 1868 پیکره‎های موآیی در جزایر پلینزی بودند اما از آن سال به بعد به شکل اسرار آمیزی که تا کنون هم راز آن فاش نشده است، پیکره‎ها از این جزایر به مکان‎های دیگر انتقال داده شدند. بر طبق تحقیقاتی که صورت گرفته است، جزایر پلینزی تا سال 1200 قبل از میلاد و تا قبل از ورود اروپایی‎ها برای اولین بار به این جزایر، با انبوهی از درختان پوشیده شده بودند اما ناگهان جزایر پلینزی بدون درخت مي‎شوند. در سال 1650 این جزایر به عنوان جزایر بی درخت ثبت مي‎شوند و ساخت پیکره‎ها هم از آن زمان به بعد متوقف مي‎شود.
هنوز به درستی مشخص نیست که چگونه پیکره‎های غول آسای موآیی از جزیره حرکت داده شدند اما مطمئنا در حرکت دادن مجسمه‎ها به نیروی انسانی زیاد، طناب‎های محکم، سورتمه‎های چوبی و غلتک نیاز بوده است. آن چه از گفته و یافته‎ها بر مي‎آید و در داستان و افسانه‎ها آورده شده است، بیانگر آن است که قدرت‎های ما فوق بشری و عجیب به پیکره‎ها دستور داده‎اند كه راه بروند. در افسانه‎ای آمده است، پادشاهی به نام توکوهو به پیکره‎ها دستور داده است حرکت کنند و در افسانه‎ای دیگر آمده است زنی که به تنهایی در غاری در جزیره زندگی مي‎کرد، به پیکره‎ها دستور حرکت داده است.
فرض دیگر هم آن است که پیکره‎ها در حالی که دراز کشیده بودند به جلو حرکت مي‎کردند (توسط حرکت صخره‎ها). البته برای به حرکت در آوردن پیکره‎ها به کمک انسان نیاز است، 1500 نفر در حمل آن‎ها با هم همکاری کنند. در سال 1999 باستان شناسان فرضیه‎ی جدیدی را بر اساس مشاهدات ارائه کردند و آن حرکت پیکره‎ها به کمک سورتمه و غلتان‎های روغن کاری شده بود،که در این روش نیروی انسانی به نصف کاهش مي‎یافت.
برای آزمایش چنین فرضیه‎ای سعی کردند یک پیکره‎ی مو آیی نه تنی را به همین روش به حرکت در آورند. در ابتدا کار با شکست مواجه شد چرا که غلتان از زیر پیکره به بیرون کشیده شد اما بار دوم موفق شدند چرا که در زیر زمین چند میله‎ی آهنی بزرگ جاسازی کردند. با این وجود به دلیل وارد شدن صدمات گوناگون به پیکره‎ها انتقال موآیی‎های دیگر باقی مانده در جزیره ممنوع شد.
واژگونی پیکره‎ها
بعد از سال 1722 در اقدامی اسرار آمیز به تدریج پیکره‎های بر افراشته موآیی‎ها واژگون شدند به طوری که آخرین پیکره‎ای که در حالت ایستاده وجود داشت تا سال 1838 گزارش شد و بعد از آن هیچ کدام از مجسمه‎ها در حالت ایستاده قرار نداشتند. افسانه‎ها گویای این مطلب است که در اثر جنگ بین ارواح و قبایل، این مجسمه‎ها به روی خاک افتادند و زمین لرزه آن‎ها را واژگون نکرده است. جالب آن که بیشتر پیکره‎ها از جلو به زمین افتاده‎اند به طوری که صورت‎هایشان کاملا پوشیده شده و گاها هم گردن‎هایشان شکسته شده است. امروزه در حدود پنجاه موآیی در منطقه آهوس و دیگر موزه‎های مشهور مورد بازسازی قرار گرفته‎اند. در سال1994 این پیکره‎ها در لیست میراث فرهنگی جهانی یونسکو به ثبت رسید و جزیره‎هایی که این پیکره‎ها در آن قرار دارد به عنوان پارک ملی شناخته شد.
پیکره‎های موآیی همواره منبع تحقیقات محققان زیادی از گوشه و کنار جهان بوده و هست. هر چند این محققان فرضیاتی را برای توجیه انتقال پیکره‎ها یا واژگونی و یا ناپدید شدن آن‎ها مطرح کرده‎اند اما هنوز هیچ کدام از آن‎ها به اثبات قطعی نرسیده است.
جالب است بدانید، در سال 2008 توریستی فنلاندی یک تکه از گوش یکی از پیکره‎های موآیی را تراشید و به همین دلیل مبلغ هفده هزار دلار جریمه شد و به مدت سه سال هم بازدید این جزایر برای او ممنوع اعلام شد.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:موآیی/عجایب هفتگانه/عجیب,
ارسال توسط مرتضی عباسی