دوازده تعریف از معنای خواستگار و خواستگاری در فرهنگ ما:
۱- خواستگار عبارت است از پسری بی عرضه ۲ - خواستگار عبارت است از پسری بدبخت ۳- خواستگار عبارت است از پسری نرینه ۴ - خواستگار عبارت است از پسری دیرفهم ۵ - خواستگار عبارت است از پسری خنگول ۶ - خواستگار عبارت است از پسری ناتوان ۷ - خواستگار عبارت است از پسری شاسکول ۸ - خواستگار عبارت است از پسری گاگول ۹ - خواستگار عبارت است از پسری خرمغز ۱۰ - خواستگار عبارت است از پسری شوت ۱۱ - خواستگار عبارت است از پسری نامرد ۱۲ - خواستگار عبارت است از پسری زمخت و بی ملاحظه در ادامه... . . . . . . . پر از بهانه باشید برای شاد بودن...
که مادری فضول ،شومبول او را به مانند کفش سیندرلا در دست گرفته
و به دنبال سوراخ با اندازه متناسب خانه به خانه می گرداند.
که عاشق می شود،برای رسیدن به عشقش نیازمند پول می شود،
می گردد که کار پیدا کند،کار پیدا می کند،پول کافی جمع می کند،معشوق دیگر پریده،با آن پول به خواستگاری دختری دیگر می رود!
که به خاطر توان جنسی بالا به جنس مخالف گرایش پیدا می کند،
اما به دلیل توان اجتماعی پایین به مادرش رجوع می کند،
و مادرش به دلیل توان عقلی پایین تر به جای ....ده برای او دنبال زن می گردد.
که به دنبال دختر آفتاب مهتاب ندیده می رود اما نمی فهمد که همین تجربه در آفتاب و مهتاب است که یک عمر احساس رضایت از زندگی را تضمین می کند.
که نمی فهمد با ده دقیقه صحبت در مراسم خواستگاری و چند ماه نامزد بازی،نسبت به هارمونیک هشتم فرکانس ...ز دختر هم شناخت پیدا نمی کند،چه برسد به رفتار درون رختخوابی.
که به جای معاشرت طبیعی با دختران ،نیاز به اجرای الگوریتمهای التقاطی مذهبی، سنتی، صدا سیمایی و حضور یک هشتم کل فامیل و مراجعه به تقویم سعد و نحس و هفت بار استخاره پیدا کرده است.
که نمی داند تقاضای ازدواج از دختری که دوست دخترش نیست
کاملا معادل تقاضای سکس کردن از یک غریبه در مترو است. حالا هر چند نفر از اقوامش هم در همان واگن نشسته باشند.
که هنوز دقیقا نفهمیده مجلس خواستگاری با یک جلسه بیزنیس هیچ فرقی نمی کند .که یک طرف دارد پشتوانه مالی و گردش نقدینگی و مهرینگی دیگری را استعلام می گیرد و آن طرف دیگر دارد از گارانتی و خدمات پس از فروش مطمئن می شود.
که تصور می کند جمله بی ریخت: «عروس خوشگلم» که مادرش می گوید
هم تضمین سر گرفتن عروسی است و هم سند خوشگلی عروس
هم نشانه محبت قلبی عروس و مادرشوهر به همدیگر.
که وقتی ازش می پرسی: شما قبلا دوست دختر هم داشتید
نمی فهمه هر پاسخی بده مهم نیست، شما از همون استفاده می کنید برای رد کردنش.
که هیچ حالیش نیست ممکنه به خواستگاری دوست دختر یکی دیگه اومده باشه .یکی دیگه که هنوز داره دنبال کار می گرده.
که حداقل اگه نمی تونه دعوت به شام و هماهنگ کردن با خدمه رستوران و استخدام ویولونیست و پنهان کردن حلقه توی شراب قرمز رو فراهم کنه از یه روش استفاده کنه که رمانتیک تر از ارسال مادر خپل و خاله چاقش باشه.
بدرود...
نظرات شما عزیزان: